- حمید نیکو
درست یک روز پس از توقف گفتوگوهای هستهای که روند آن تاکنون حتی رضایت روسیه و چین را هم در پی نداشته، انفجاری در آسمان اطراف تاسیسات هستهای نطنز رخ داد و بهسرعت انگشت اتهام بهسوی اسرائیل نشانه رفت.
این سومین اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای نطنز طی دو سال گذشته است. مطابق گزارش رسانههای ایران این انفجار درآسمان شهر بادرود در ۲۰ کیلومتری نیروگاه هستهای نطنز رخ داده. اما معمای یافتن عامل حمله زمانی پیچیده میشود که موضعگیری و گمانهزنیهای متناقض و حتی از روی دستپاچگی از سوی مقامات و مسولان ایرانی مطرح شد.
بهطوری که ابتدا خبرگزاری فارس نوشت «شنیدههای غیررسمی خبرنگار فارس از انهدام یک پهپاد ناشناس حکایت دارد». در مقابل رسانههای رسمی از جمله صدا و سیما به نقل از فرمانده پدافند هوایی نطنز گزارش دادند که علت این صدا آزمایش یک موشک پدافندی بوده.
صدای لرزان و جملات پر از تناقض خبرنگار صدا و سیما در گفتوگو با شبکه خبر نیز حکایت از دستور بهمنظور انتشاری روایتی حکومتی از حادثه داشت ( از اینجا ببینید ). در حالی که فرماندار نطنز که بهطور طبیعی باید از ترتیبات و شرایط امنیتی آگاه باشد به خبرگزاری فارس گفته بود از جزئیات حادثه اطلاع ندارد.
هرچند مقامات جمهوری اسلامی حمله به تاسیسات نطنز در فروردین امسال را تروریسم هستهای خواندند، اما در مورد حادثه بادرود با قاطعیت از آزمایشی آگاهانه سخن میگویند. اسرائیل هم بهطور مستقیم و صریح مسولیت این حوادث زنجیرهای را نپذیرفته، اما آلون شوستر معاون وزیر دفاع اسرائیل روز یکشنبه با امتناع از پاسخ مستقیم تنها گفت که نمیتواند بگوید چه اتفاقی در نطنز افتاده و ما از کسی نمیپرسیم که او شبهنگام چه کار کرده است.
در بررسی این حادثه یک سوال مهم را نیز باید اضافه کرد که آیا اسرائیل میخواسته سیستم پدافندی ایران را تست کند و حتی عملیات تخریبی انجام داده یا اینکه ایران خواسته بدون اطلاع قبلی سامانه پدافندی خود را بهویژه با افزایش احتمال شکست مذاکرات و هراس از حمله هوایی یکجانبه اسرائیل مورد آزمایشی جدی قرار دهد؟
در پاسخ به احتمال دست داشتن اسرائیل باید گفت قطعا این کشور از هواپیماهای افسیوپنج خود استفاده نکرده: به دو دلیل؛ نخست اینکه اسرائیل استفاده از این هواپیما را بدون دستاورد عملیاتی بزرگ در دستورکار قرار نمیدهد. دوم اینکه به کارگیری این هواپیمای رادارگریز و راهبردی از اسرائیل تا ایران نیازمند سوختگیری چندین باره است که این موضوع رهگیری هواپیماهای سوخترسان را در دسترس ایران و کشورهای در مسیر ایران قرار میدهد.
همچنین اسرائیل نیاز دارد برای در همشکستن تاسیسات زیرزمینی از حجم بالای بمبهای سنگرشکن استفاده کند که این مساله میزان مصرف سوخت را هم بالا میبرد. پس احتمال حضور افسی و پنج تا اینجا منتفی است. البته در صورت تصمیم راهبردی اسرائیل برای حمله به تاسیسات هستهای ایران بهترین مسیر برای اسرائیلیها پرواز افسیوپنج از کشور آذربایجان است که حذف ردپا در این عملیاتها مهمترین دغدغه کنونی اسرائیل است.
اما به احتمال بالا میتوان با این گمانهزنی متصور شد که در حادثه شنبه شب اسرائیل پهپادهای عملیاتی و راهبردی خود را برای آزمایش مسیر پروازی احتمالا از کشور آذربایجان فرستاده و در مسیر بازگشت از عملیات شناسایی یا نظامی علیه تاسیسات هستهای نطنز در بیستکیلومتری نطنز یعنی منطقه بادرود در تور پدافند هوایی گیر افتاده و شکار شده.
البته شلیک پدافند نیز نمیتواند ضامن موفقیت در هدفگیری باشد. جدای از تاکید رهبران سیاسی و اطلاعاتی و نظامی اسرائیل برای حمله به تاسیسات هستهای ایران حتی بهطور یکجانبه در صورت عدم رضایت از توافق هستهای همواره شاهد بودهایم، اسرائیل بودجهای حدود یک و نیم میلیارد دلاری برای حمله احتمالی به برنامه هستهای ایران تصویب کرده و حملات خرابکارانه و ترورهای علیه برنامه هستهای ایران بهطور ضمنی با تایید انجام این حملات توسط اسرائیل همراه بوده. به طوری که هفتهنامه یهودی جوییش کرانیکل پنجشنبه هفتهگذشته مدعی شد موساد با استخدام ده دانشمند هستهای ایران توانست در کمتر از دو سال سه طرح خرابکاری در تاسیسات هستهای ایران را اجرایی کند.
این گزارش مینویسد بخشی از مواد انفجاری بهصورت قطعهقطعه با استفاده از پهپادها منتقل شدند تا شکبرانگیز نباشد. اینکه گفته شده قبلا نیز پهپادهای اسرائیلی با موفقیت بدون رهگیری وارد ایران شده میتواند سناریوی حضور پهپادهای اسرائیل در حادثه اخیر را معتبرتر ارزیابی کند و به آن اعتبار بیشتری بدهد.
این موضوع میتواند نشان دهد اسرائیل به پهپادهایی رادارگریز و راهبردی دسترسی دهد که توانسته تا عمق خاک ایران پرواز اطلاعاتی و عملیاتی داشته باشد. این مساله در صورت صحت، میتواند چالشی جدی برای برنامه هستهای ایران حتی بهرغم پراکندگی آن در سراسر کشور باشد. یعنی حتی در صورت عدم عقبنشینی ایران از موضع هستهای اسرائیل میتواند هر از چند گاهی عملیاتهایی تاخیرانداز علیه برنامه هستهای ایران انجام دهد. چیزی شبیه عملیاتهایی که علیه مواضع جمهوری اسلامی و نیروهای وابسته به آن در سوریه طی چند سال اخیر انجام داده است.
البته بزرگترین چالش اسرائیل در مسیر راهبری عملیاتهای افسیو پنج در خاک ایران همکاری اطلاعاتی و عملیاتی با جمهوری آذربایجان است که پنهان ماندن آن بدون اینکه جمهوری اسلامی باکو را متهم کند، ضرورت و تنگنایی مهم برای اسرائیلیهاست. در مورد کشورهایی دیگر از جمله عربستان، امارات متحده عربی و بحرین نیز مساله به همین گونه است. استفاده اسرائیل از پایگاههای هوایی این کشورها یا حریم هوایی و یا امکانات هماهنگ برای سوخت رسانی به افسی و پنجهای اسرائیل معماهای دیگر صحنه است.
توجه به عنصر اسرائیل و حملات احتمالی این کشور در مقطع کنونی بهویژه از این جهت وزن بیشتری پیدا کرده که آنتونی بلینکن وزیر خارجه امریکا روز جمعه گفت امریکا و سایر کشورها مذاکرات با ایران برای بازگشت به برجام را تعلیق کردهاند، زیرا ایران در مذاکرات جدی به نظر نمیرسد.
نکته مهم سخنان وی تاکتیک هراسآفرینی برای جمهوری اسلامی با نام بردن از مشورت با اسرائیل و نمایش حرکت به سوی گزینه نظامی است. در کنار آن خبر مربوط به سفر دیوید بارنیا ریاست موساد به آمریکا برای گفتوگو با مقامات ارشد آمریکایی حائز اهمیت است.
مطابق گزارشها وی قرار است اطلاعات به روز در مورد پروژه هستهای ایران را با آمریکاییها به اشتراک بگذارد.
ظاهرا اسرائیل به امریکا گفته تحریمها علیه ایران باید تشدید شود و پس از شکست مذاکرات احیاء برجام در وین باید تهدید معتبر به اقدام نظامی علیه ایران در دستورکار مشترک قرار گیرد.
همزمان آمریکا در این شرایط برای جلب حمایت روسیه و چین برای نجات توافق هستهای ایران تلاش میکند. مقامات آمریکایی تاکید کردهاند اگر ایران سطح دسترسی به سایتهای هستهای خود را مطابق خواست آژانس بینالمللی انرژی اتمی ندهد، جلسه اضطراری شورای حکام آٓژانس را قبل از پایان سال میلادی برگزار خواهد کرد.
مطابق گزارش روز یکشنبه گاردین مقامات آمریکایی مدعی شدهاند روسیه و چین هم از «میزان عقبنشینی ایران از موافقتهای خود» غافلگیر شدهاند. موضعگیری روز یکشنبه چهاردهم آذر یک مقام وزارت خارجه جمهوی اسلامی که نامش فاش نشده تکمیلکننده پازل صحنه و مسیر پر فراز و نشیب مذاکرات هستهای است.
به گفته وی «اکنون روشن شده که بیمیلی آمریکا به دست کشیدن کامل از تحریمها مهمترین چالش در مسیر پیشرفت گفتوگوهاست».
آنچه روشن است اینکه طرف غربی به رهبری آمریکا همانند گذشته تمایلی به گفتوگوهای بلندمدت و بینتیجه ندارد و تمایل دارد بهسرعت به یک نقشهراه روشن برسد. حال جمهوری اسلامی بهویژه با توجه به ابرچالشهای اقتصادی و سیاسی داخلی و خارجی با انتخابی راهبردی رو به روست.
باید منتظر ماند و دید رهبر ایران به کدام انتخاب تمایل دارد.
