- رضا طالبی
بحران آب در ایران مسالهای است که علیایحال امنیتی بودن آن، بهنوعی بهحاشیه رانده شده است. دمای کشور یک درجه بیش از سال گذشته افزایش یافته است. خشکسالی از دریاچه ارومیه تا بیغولههای چابهار و کنگ و هرمز جولان میکند. پس از اعتراضات ماههای گذشته در اهواز و شهرهای اطراف علیه مدیریت نادرست دولت در زمینه مدیریت منابع آبی، اعتراضات حول خشکی دریاچه ارومیه، و این اواخر در اصفهان نشان از ترکیدن این دمل چرکین، پس از سالهای متمادی مسکوت گذاشتن آن است.
نپوتیسم۱ فراوان و تعمیم آن به تمرکزگرایی و مدرانیزاسیون در مناطق مرکزی و کم آب ایران، عدم توزیع صحیح قدرت و افزایش جمعیت و مهاجرت در شهرهای بزرگ و کلان، فربگی بسیاری را در مناطق صنعتی و آبخور کشور ایجاد کرد. این فربگی رابطه مستقیم آب و تبعیض را به خوبی هویدا می کند. تقویت شهرهای خشک و تضعیف و تحریک شهرهای بزرگ پرآب به سوی کشاورزی بیبرنامه و آبخوار، نه تنها بازدهی برای توسعه صنایع نداشت بلکه رانت را نیز درجهت سوددهی کوتاهمدت را افزایش داد.
پسابهای صنعتی به جای برگشت به چرخه آب به نوعی با اهتمام مافیای آب در کشور جهت صنایع خرد و کلان فرسوده و جدید استفاده و یا درصورت عدم بازدهی وارد دریاها و رودخانهها شد. سواحل جنوبی کشور با آلودگی آبی کرانه مواجه شدند، منابع زیرزمینی ته کشید و نشستهای سنگین خاک در زیر شهرهای بیهویت کلان عمر بناهای تاریخی را به خطر انداخت. سفرهی آب زیرزمینی تبریز و اصفهان و همدان خالی و این شهرها به مرور با نشست موضعی در خطر تهدید قرار گرفتند. بادهای ملی املاح دریاچه ارومیه را با خاک و جگر مردم مخلوط کردند.
سودجویان و مافیای دولتی با کشت کلان محصولات جالیزی و میوههای آبخور بهجای کنترل مصرف، واردات و یا دیمکاری، کشاورزی نیمبند سنتی-مدرن کشور را بهسوی سودهای موقتی سوق داد. بهجای کاشت درختان سخت با کشت محصولات جالیزی کلان بسان هندوانه، دویست و بیست لیر آب را برای یک کیلو هندوانه خرج کردند.
کمبود آب، کمبود تولید و مصرف بیرویه را نیز کنار خود ترسیم کرد. کشوری که سالیان سال است که این کمبود را دیده و در مقابل آن هیچ راهکاری ارائه نمیدهد. اگرچه انتقال آب از مناطق پرآبی نظیر خوزستان در ابتدای امر جهت رشد صنایع کشور در نظر گرفته میشد لیکن این رشد بیرویه و فربگی مرکز علیه حاشیه به مرور عوارض جبرانناپذیری را برای منابع آبی کشور داشته است.
اصرار بر انتقال آب از طریق تونلهای کوهرنگ و بهشتآباد بدون در نظرگرفتن افزایش جمعیت در یزد و اصفهان و رشد بیرویه صنایع سنگین و تبدیلی در این استانها تواتر عبث کاری جمهوری اسلامی در مدیریت آب و آبخیزداری است.
اصفهان
گرچه اصفهان از دوران صفوی و قاجار دچار تنش آب بوده و زمامداران هر دو سلسله در صدد انتقال آب به این شهر مهم و شاهنشین بودند ولیکن عدم توسعه کشاورزی و صنعت و حتی افزایش جمعیت در آن دوران دور، این نقص طبیعی را نمایان نمیکرد.
سانسون سفیر پادشاه فرانسه که به عهد شاه سلیمان صفوی به اصفهان آمد، ضمن اشاره به خشک شدن زاینده رود در فصل تابستان می گوید «شاهنقشهای را در نظر گرفته بود که آب کارون را، که رودخانه بزرگی است در ۱۲ فرسنگی بالای اصفهان، و فقط کوهی آن را از زاینده رود جدا میسازد، به آن ملحق بسازد. مسیوژنه، مهندس فرانسوی نیز الحاق آنها را بر عهده گرفت». اما پروژه با کارشکنی صدراعظم وقت، شیخ علی خان زنگنه، متوقف شد. بدین سبب که شیخ علی خان گمان میکرد در صورت پر شدن زاینده رود، دیگر محصولات او در کرمانشاه و همدان در بازار اصفهان فروش نخواهند رفت.
کار در دوره صفویه بینتیجه خاتمه یافت در دورهی قاجار عملاً در این رابطه کاری صورت نگرفت، اما دانشمندانی چون میرزا تقیخان حکیمباشی، مدیر دانشمند روزنامهی فرهنگ اصفهان هرگز آن را از یاد نبردند. در اوایل مشروطیت گویا مردم سده پیشنهاد کرده بودند که کار انتقال آب از سر گرفته شود و مخارج آن را دویست هزار تومان برآورد کرده بودند. ابوالحسن بزرگ امید، رئیس دارایی وقت، پیشنهاد را به تهران منعکس میکند و از سوی تهران، میلسپو مهندس آلمانی به محل فرستاده میشود. او احداث تونلی سه ذرع در سه ذرع را تجویز مینماید و مخارج آن را هفتصد هزار تومان برآورد کرد. اما با فوت این مهندس کار ناتمام ماند
بالاخره بعد از سالها در سال ۱۳۲۷هجری شمسی کلنگ تونل کوهرنگ به زمین زده شد و به تاریخ ۲۴مهر ۱۳۳۲ش این تونل افتتاح گردید. به این وسیله یکی از خواستههای دیرپای مردم این ناحیه جامعه ی تحقق به خود پوشید. تونل دوم نیز در سال ۱۳۵۴ش آغاز و در سال ۱۳۶۶ش به پایان رسید. تونل سوم در سال ۱۳۶۰ش آغاز شده است و هنوز بعد از ۴۰ سال به پایان نرسیده است. حال سوال اینجاست، اصفهانی که از آن دوران دچار مشکل بیآبی است و این انتقال آبها بیشتر در حوزه کشاورزی و شرب بوده است، چقدر منطقی است که صنایع سنگین کلان آبخور در آن ایجاد شود که بیشترین مصرف آب انتقالی را به خود اختصاص دهد؟ علاوه بر این به جای تصفیه پساب صنعتی و بازگشت آن به چرخه با افزایش بهرهبرداری از چنین کارخانههای آبخوار و ایجاد رانت در عرصه فروش پسماند صنعتی بر مشکل این منطقه افزود؟ با چه فکر و سیاستی باید در بالادست رودخانه زایندهرود توسط «بنیاد برکت» مدیریت شود و آب خروجی از سد به افراد خاصی فروخته شود؟
خشکسالی شدید در پایین دست و گاوخونی، میزان پشه سالک را افزایش و با عدم توازن جمعیت جربیل در کنار پسماندهای صنعتی خطر جدی برای شهرستانهای استان اصفهان را بارزتر میکند.
کشت برنج بهروش سنتی در اصفهان بر اساس همان منطقی که در دوران قاجار، ابریشم و تریاک در اصفهان کشت میکردند، بلایی است که بر سر حق آبه پایین دست و بهدنبال آن کاهش منابع زیرزمینی آب و نشست خاک در نواحی باستانی را دارد.
تابع این همه بیمدیریتی دستورات خرواری احمدینژاد در زمینه بهرهبرداری از چاههای عمیق در چهار محال بختیاری و سایر مناطق کشور، روند حفر چاه را افزایش و همپوشانی خصمانه سازمانهای آب منطقهای رقابت را برای افزایش سرعت در استخراج آب از سفرههای زیرزمینی را تسریع بخشید. فرتوتی و خستگی سیستم انتقال برق کشور و نیروگاههای عصر حجری نیاز برای سرد شدن نیروگاهها را با استخراج شدید آب به همراه داشت که کنار این طرحهای کشت ارزهای دیجیتال و مزارع آن به طور بیواسطه عامل مصرف شدید آب و عصیان آن کشاورز از همهجا بیخبر هستند.
اعتراضات
پیک اعتراضات آبی در ایران، راهپیماییهای مربوط به خشکی دریاچه ارومیه بود که هنوز احکام صادره در مورد دستگیر شدگان پرونده اعتراضات در این مقوله ادامه دارد. اعتراض به آلودگی شیمیایی و رادیواکتیو رودخانه «ارس» و افزایش بسیار وحشتناک بیماری سرطان در دشت مغان نیز نوعی از این اعتراضات بود.
شمال کشور به علت داشتن منابع پرآبتر نسبت به جنوب و مرکز، خشکسالی را بهآن شدت حس نکرده بود لیکن باز شدن این دمل چرکین و تاثیر آن بر آب شرب شهری به مرور شمال و غرب سرسبز را نگرانتر کرد. خشکی زریوار، سپیدرود و کمآبی شدید در همدان و تبریز و حتی مشهد گرچه بهشدت جنوب نبود ولیکن بیسابقه بودن این امر در دوران خشکسالی جهانی، چرک را باز چرکینتر میکرد.
به پیک رسیدن اوج اعتراضات در خوزستان علیه بیبرنامگی، رانت و فساد سیستم آبی-انرژی کشور جز سرکوب و حذف صورت مساله کاری انجام نداد. رانت کشاورزی حکومت با کاشت محصولات آبخوری مثل موز و هندوانه در مناطق جنوبی به جای ترویج کاشت جالیز در مناطق دیمی-کشاورزی شمال و غرب کشور این مساله را تشدید کرد، به طوری که خشک شدن جازموریان، هامون و بختگان در کنار تشنگی طبقه متوسط شهری به حاشیه رفت.
عصیان چهارمحال پس از خوزستان، به مرور پازلهای اعتراضی در مورد حق آبه منطقه آبخوان را دومینووار بههم میریخت و در نتیجه اعتراضات موقتی در اصفهان و چهارمحال صورت گرفت. خوزستان شاکی اول، شاکی دوم چهارمحال، سوم اصفهان و یزدی که به نوعی در آخر این لولهی زنگ زده قرار دارد، نشان داد صدها سال تبعیض و بیبرنامگی در توسعه کشور و تقسیم ناعادلانه ثروت در دوران سختی و خشکسالی نمود پیدا می کند.
اگر چه اعتراصات ابتدا با ملایمت و حمایت برخی حکومتمداران بود ولیکن بعدا سوپاپ چنین اجازاتی نیز روی زودپز رئیسی و مخبر بسته شد. تبعیض در سرکوب اعتراضات در مقابل سایر اعتراضات آب کشور نیز به نوعی خاستگاه این نوع عصیان و معترضگری را نیز تحتتاثیر قرارداد که حکومت جدا از اعطای صنایع سنگین به این مناطق از ملایمت بیشتری نیز نسبت به سایر مناطق استفاده میکند. درست است که کشاورز بینوای اصفهانی ویا آن شهروند نگران سمیرمی از این مساله بیخبر است و قربانی این نوع نگاه و سرکوب و گلوله، ولیکن آن رانتخوار کشاورزی-صنعتی که بدون توجه به موقعیت اصفهان مصر به رشد صنعتی آن است دوست دارد که آب بدون برنامهریزی بهسوی توابع کارخانهای او سرازیر شود.
چه خواهد شد؟
امروز دیگر آب مشکل اصلی جهان امروز است. ایران با داشتن رتبه ۵۱ در بین کشورهای دارای خطر خشکسالی و طغیان سرعت پیشگیری آن در این امر به مرور بهجای انتظار برای حمله نظامی و یا واکنشهای خشن داخلی، با یک جنگ آب در درون کشور مواجه خواهد شد.
مسئله هورالعظیم، دریاچه ارومیه، زایندهرود، هامون، کرج و آب تهران نشان داد، جدای از امنیتی و اتنیکی کردن مساله، آب موضوعی که فراتر از هویت است و این سیستم نمیتواند با لکهکاری و اتهامزنی به فعالان این بخش از اهمیت آن بکاهد. دستگیری فعالان محیط زیستی، در هر منطقه شاید میتوانست تاکنون تا آن قشر وابسته به طبقه حاکمه را قانع کند ولیکن دست و پنجه نرم کردن طبقه خفته و ضعیف کشور با بحران آب دیگر نمیتواند امنیت را در برابر آنان فرار دهد.
این مساله ایران روز به روز به سوی وارد کردن آب سوق خواهد داد و این یعنی ورشکستگی کامل کشور در کنار عدم فروش محصولات فسیلی و کاهش آن، گران شدن تولیدات به علت مشکلات اقتصادی کرونیکی کشور و مفتی جهانی، گران شدن گوشت، آلودگی هوا به طور حتم اعتراضاتی را در کشور در کنار سکوت ضمنی مقامات محلی خواهد داشت و جمهوری اسلامی نشان داده که جز سرکوب کاری در مقابل این معترضین بسان دیماه ۹۶، آبان ۹۸، خیزش تیرماه مردم تشنه در آبانماه ۱۴۰۰ و درنهایت خیزش مردم اصف۷ان در آذرماه سالجاری نخواهد داشت.
آب کلید رمز بحرانی عظیم در منطقه است، همانطور که سازمان تجارت جهانی در پیشبینی مهاجرت یک میلیاردی افراد در سال ۲۰۳۰ سخن میگوید و مهمترین بخش این مهاجرین را مهاجرین آبی میداند مهاجرین به سوی متروپلها، فربهی شهرهای کلان و کوچک شدن بخش کشاورزی در یک کشور ورشکسته آبی نتیجهای جز ویرانی نخواهد داشت، ویرانی کشور و یا ویرانی سیستم!
—————————————————————–
۱. دانشمندان علوم اجتماعی، نپوتیسم را به خویشاوندسالاری معنی کرده و آن را مصداق فساد اداری میدانند که رابطه را به ضابطه اولویت میدهند.