سفر باقری کنی به چند کشور اصلی اروپایی قبل از برگزاری مذاکرات احیاء برجام در وین بحث و گفتگوهای زیادی را برانگیخت و برخی ناظران آن را بهعنوان پیام جدید جمهوری اسلامی برای اروپا دانستند.
نشریه معتبر اشپیگل که دسترسی خوبی به مقامهای آلمانی دارد به بررسی ابعاد این سفر و تبعاتش پرداخته است. این نشریه مینویسد که باقری کنی که یکی از مهم ترین سیاستمداران این روزهای دنیای دیپلماسی است، پیامی برای اروپا دارد که به نظر ساده میآید: شما میتوانید فقط با توجه به منافع ملی خود، نقش مهمی در مذاکرات داشته باشید. هرچه اروپاییها بهوضوح از سیاست آمریکا فاصله بگیرند، سود بیشتری خواهند برد.
نویسنده سپس میگوید: او برای ایجاد اختلاف در روابط فراآتلانتیک یک چیز را روشن میکند: بازی آغاز شده است. اینکه آیا توافق هستهای آیندهای دارد یا نه، اکنون کاملاً مشخص نیست. هیچ یک از طرفین توافق نمیخواهند ایرانیها بمب اتمی بسازند و برجام را دستآورد مهمی برای امنیت و ثبات در منطقهای میبینند که گرفتار بحران شده است.
اگر این توافق برای همیشه شکست بخورد، بیم آن میرود که هرج و مرج جدیدی در خاورمیانه یهوجود آید. از نظر نویسنده نظام قدرت در تهران نیز تغییرات زیادی کرده و دولت جدیدی تحت ریاست ابراهیم رئیسی روی کار آمده است.
این دولت نسبت به توافق هستهای احساس تعهد نمیکند، برعکس: بسیاری از تندروهای ایرانی بهشدت از توافق انتقاد میکنند، زیرا آنها را از گزینه سلاحهای هستهای محروم کرده و مزایای اقتصادی زیادی به همراه نداشته است. ولی بر خلاف دولت قبل این دولت میتواند یک مزیت نیز داشته باشد و ان اینکه برخلاف گذشته، حاکمان واقعی اکنون در صحنه بینالمللی ظاهر میشوند، مردانی کاملاً مذهبی که به سپاه پاسداران متصل بوده و مستقیماً به آیتالله علی خامنهای دسترسی دارند و باقری کنی معاون نیز عضو این حلقه درونی است.
او برادر داماد خامنهای بوده و تاکنون از منتقدان سرسخت توافق هستهای بهشمار میرفت. وی در اقامتگاه سفیر در برلین درباره توافق هستهای گفت، حفظ منافع ملی جمهوری اسلامی ایران وظیفه من است. تردیدهای او در مورد آمریکا بهوضوح در طول گفتگو احساس میشود. باقری کنی بر امیدها برای توافق سریع سرپوش میگذارد.
وی میگوید تمرکز مطالبات ایران بر رفع تحریمهای اقتصادی است و باقری کنی خواستار برداشته شدن همه تحریمهای آمریکا است. البته ایرانیها هنوز حاضر نیستند با آمریکاییها بر سر یک میز بنشینند.
حاکمیت ایران به این افتخار میکند که تاکنون در برابر فشار حداکثری واشنگتن مقاومت کرده اما وضعیت اقتصادی کشور ضعیف است، مدیریت کرونا فاجعه بار بوده، نرخ تورم حدود ۴۰ درصد است و نرخ بیکاری بالاست؛ اما رژیم بدون هیچ چالشی حکومت کرده و گزارشهایی از موفقیتهای خود را مانند افزایش اخیر در صادرات نفت منتشر میکند.
نویسنده میافزاید برای جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، مذاکرات ایران یک کابوس است. پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، بایدن اکنون با مشکلی مواجه است که اساساً قابل حل نیست.
برای فروش سیاسی یک توافق هستهای جدید به آمریکاییها، رئیس جمهور باید از ایرانیها امتیازاتی بیشتر از سال ۲۰۱۵ دریافت کند. از سوی دیگر، ایرانیها نه تنها خواستار لغو تحریمهای آمریکا بوده، بلکه خواستار تضمینی هستند که حتی اگر ترامپ یا جمهوریخواه دیگری در ژانویه ۲۰۲۵ وارد کاخ سفید شود، توافق جدید همچنان پابرجا بماند.
از سوی دیگر، بایدن می داند که هیچ اقدامی نکردن، به همان اندازه غیرممکن است. ایران بهطور گسترده در حال غنیسازی اورانیوم است و تلاشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برای نظارت کامل بر تأسیسات که برخی از آنها در اعماق زمین ساخته شدهاند، محدود میکند. این موضوع بایدن را تحت فشار بیشتری قرار میدهد. زیرا حتی اگر توافق از نظر سیاسی به نفع او نباشد، او نمیخواهد نامش بهعنوان کسی در تاریخ ثبت شود که در دوره ریاست جمهوری او آخوندها توانستند بمب را بسازند.
تصادفی نیست که گزارشهایی در واشنگتن منتشر میشود مبنی بر اینکه نیروی هوایی آمریکا در حال آزمایش یک بمب جدید ۲.۳ تنی است که میتواند پناهگاههای زیرزمینی را نابود کند.
با این حال، این موضوع جای سوال دارد که آیا میتوان برنامه هستهای ایران را از طریق حملات نظامی، همانطور که بنیامین نتانیاهو خواسته بود، متوقف کرد یا خیر؟
نویسنده سپس از قول ولی نصر، کارشناس مسائل ایران و استاد دانشگاه جانز هاپکینز در واشنگتن، میگوید حتی اگر آمریکاییها تأسیسات هستهای در نطنز را نابود کنند، ایرانیها برنامه خود را دوباره و در مسافت عمیقتر بازسازی خواهند کرد.
به دلیل شرایط پیچیده، نصر معتقد نیست که به این زودیها توافق حاصل شود. ولی این احتمال بیشتر است که هر دو طرف سعی کنند تا یک توافق رسمی، برای خود زمان بخرند.