در روزگاری نه چندان دور، ایران موفقترین اقتصاد آب منطقه را داشت و به «میرآب خاورمیانه» معروف بود. در دوره باستان، پایه قدرت امپراتوری ایران بر هدایت و توزیع آب استوار بود. اما امروز اقتصاد کشور در همه ابعاد بنا به دلایلی از جمله اقتصاد نفتی در حوزههای برق و آب دچار ورشکستگی سیاسی و اقتصادی شده است. فقدان نگاه ملی در توزیع منابع، ثروتها و فرصتها، جانمایی پروژههای عمرانی بر اساس اولویتهای منطقهای به جای مصالح جمعی و تاراج منابع ملی از جمله برق و آب و واگذاری آنها به کشورهایی همچون کویت و عراق با هدف دریافت دلار برای مقاومت در برابر تحریمهای هستهای از دلایل اصلی این ورشکستگی است. بحران امروز آب پیامد سیاستهای حکام جمهوری اسلامی چه در عرصهی داخلی و چه در عرصه بینالمللی است.
در حوزه داخلی با سوءمدیریت و نشاندن «تعهد» به جای «تخصص» در انتخاب و گزینش مدیران شاهد فاجعه در توزیع غیرمنطقی صنایع هستیم که ذیلاً به چهار اشتباه فاجعهبار اشاره میشود:
۱. صنایع پرمصرف آب همچون صنعت کاشی و سرامیک، گندلهسازی و انرژی اتمی در کویر مرکزی ایران جانمایی میشوند، درحالیکه این صنایع میبایست در سواحل خلیج فارس و دریای عمان و در مناطق مرزی که دسترسی مطلوبی به آب داشتند جانمایی میشدند تا امروز شاهد توسعهی فقر در مناطق مرزی همچون سیستان و بلوچستان نباشیم و از سوی دیگر شاهد انهدام محیطزیست و سرمایهی گرانقدر ملت ایران یعنی کارون تنها رودخانهی قابلکشتیرانی و مرغوبترین خاک ایران یعنی جلگه حاصلخیز خوزستان و ایضاً شاهد توسعه حاشیهنشینی در استانهای مهاجرپذیر نباشیم.
۲. با در نظر گرفتن این امر که ایران در منطقهی نیمهخشک واقع شده است، اگر حاکمیت به جای حفر چاههای متعدد و پرشمار و توسعه زمینهای زیر کشت به بهانه رسیدن به خودکفایی، بخشی از درآمدهای نفتی و ثروت ملی را در راه مکانیزه کردن آبیاری مصرف میکرد و در حوزهی آبیاری بارانی یا قطرهای برای کشاورزان سرمایهگذاری میکرد و منافع ملی را بر جدال با جامعه جهانی ارجح میدانست، قطعاً وضعیت خوزستان، سیستان و بلوچستان، اصفهان، چهارمحال و بختیاری و لرستان این گونه نبود که تنش آبی منجر به مخاطره افتادن امنیت ملی ملت ایران بشود!
۳. احداث سدهای غیر استاندارد متعدد در مناطق گرمسیری با درصد تبخیر بالا و دیگر اشکالات که مجال بیانش در این بیانیه نیست و بعضاً مواردی همچون سد ویرانگر گتوند که به تنهایی برای محاکمه مسئولان جمهوری اسلامی ایران بابت جنایت علیه محیط زیست کافی است، خود گواهی است بر جهل مدیران و مسئولانی است که با ملاک تعهد به جای تخصص بر اریکههای تخصصی تکیه زدند.
۴. نمود و نماد استفاده از محیطزیست به نام اقتصاد مقاومتی که در آن بهرغم ارزش آب، و بهعلت آنکه در صادرات نفت و سایر فرآوردههای نفتی با تحریم مواجه شدهاند، ناگزیر به تولید محصولات پرمصرف آب همچون کشت هندوانه برای صادرات و تأمین بخشی از ارز مورد نیازشان و یا کشت برنج برای کاهش واردات و جلوگیری از خروج ارز شدهاند.
در حوزهی بینالمللی نیز وضع حتی اسفبارتر است.
۱. تلاش جمهوری اسلامی ایران برای اقتدار ایدئولوژیک و صدور انقلاب منجر شده است تا افغانستان که در شرایط بحرانی و ضعیفترین وضعیت خود قرار دارد از ادای حقابه هیرمند خودداری کند و نتیجتاً سیستان و بلوچستان به سوی انهدام تمامعیار پیش میرود که این ناشی از انزوای بینالمللی جمهوری اسلامی ایران و اشراف افغانستان به وضعیت ناتوانی جمهوری اسلامی ایران در تحصیل حقابه ملت خود است. از دیگر سو، بذل سخاوتمندانهی آب ایران به کشورهای عراق و کویت با هدف صدور انقلاب خود نمونه دیگری است از التزام جمهوری اسلامی به منافع ایدئولوژیک به جای منافع ملی.
۲. بخشش منابع و ثروتهای بستر و زیر بستر در دریای خزر و خلیج فارس به روسیه و چین نیز جنایتی دیگر در حق ملت و کشور ایران است که حکام جمهوری اسلامی با هدف جلب حمایت روسیه و چین در شورای امنیت و ایضاً تضمین بقای خود تن به این خفت دادند که این مهم موجب گسترش بیکاری در جنوب و ذائل شدن سهم ایران از منابع زیر بستر دریای خزر شده است.
۳. کارون، تنها رودخانه قابلکشتیرانی ایران، که شاهرگ حیاتی در صنعت توریسم و البته در اقتصاد تجاری ایران بود به علت متعهد نبودن دولتهای عراق و جمهوری اسلامی به مفاد عهدنامه ۱۹۷۵ الجزایر برای لایروبی اروند و کارون و بهمنشیر دچار مرگ شده و امروز بستر این رودخانه با سواحل آن تقریباً همسطح شده است، در نتیجه نه تنها ارزش توریستی و تجاری خود را از دست داده است، بلکه توان تخلیه سیلابهای فصلی را نیز ندارد و هر ساله شاهد وقوع سیلابهای ویرانگر در لرستان و خوزستان هستم که متأسفانه این نیز از نتایج اخوت اسلامی جمهوری اسلامی با دولت عراق است.
ملت شریف ایران
مسئلهی اصفهان را نباید صرفاً به مشکل زاینده رود تقلیل داد، زیرا عوارض سوء مدیریت فاحش منبع آبی کشور از خوزستان تا خراسان و از آذربایجان تا سیستان و بلوچستان قابل لمس است.
در آخر، امضا کنندگان این بیانه، با اشراف بر اصلاحناپذیر بودن حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، خواهان کنار رفتن حاکمیت کنونی و جایگزینی آن با یک نظام سکولار و ملی هستیم و تنها راه نجات کشور را استقرار دموکراسی میدانیم. ما ضمن محکوم کردن حمله نیروهای سرکوبگر رژیم به تجمع مسالمتآمیز مردم اصفهان، حمایت همه جانبه خود را از مطالبات بر حق مردمی در سراسر کشور اعلام می داریم.
امضاها تا این لحظه – به ترتیب الفبا:
-
بنیاد آشنا (مونیخ)
-
بیژن مهر، جبهه ملی آمریکا
-
جبهه فراگیر ملی ایران
-
جنبش ملی ما هستیم
-
سازمانهای جبهه ملی ایران خارج از کشور
-
کانون همبستگی ملی