ری تکیه که تاکنون در مورد مسایل ایران تغییر مواضع زیادی داده است در مقالهای تحت عنوان «ساخت بمب هستهای به ایران ضربه میزند» که در روز ۱۸ اکتبر در نشریه فارین افرز آمریکا به تحلیل وضعیت فعلی ایران در گفتگوهای هستهای پرداخته و مدعی شده که دستیابی ایران به بمب هستهای نه تنها به قدرت بازدارندگیاش نخواهد افزود، بلکه میتواند برایش پشیمانی و فروپاشی به همراه خواهد داشت.
وی میگوید اکنون پس از سالها تنش و دیپلماسی بیهوده، باید برای همه روشن شده باشد که هیچ راه حل دیپلماتیکی برای مسئله هستهای ایران وجود ندارد. وی میگوید بعید است که آمریکا و اسراییل هم به گزینه نظامی متوسل شوند و از هم اکنون باید جهانی را در نظر بگیریم که در آن ایران بمب هستهای دارد. در حقیقت، هستهای شدن میتواند به نابودی جمهوری اسلامی بیانجامد. دستیابی به بمب هستهای به رژیم ضربه خواهد زد، چرا که باعث میشود واشنگتن سیاستی را از سربگیرد که بهجای تشکیلات هستهای ایران، خود حکومت را هدف قرار دهد. زرادخانه هستهای، امنیت مورد نیاز ایران را در اختیارش نخواهد گذاشت؛ برعکس، بلافاصله پس از آزمایش یک سلاح هستهای، رژیم مذهبی تهران خود را آسیبپذیرتر از همیشه خواهد یافت.
وی میگوید تردیدی نیست که تهران، پس از چندین دهه پژوهش و تولید غیرقانونی، میتواند بهسرعت اورانیوم کافی برای آزمایش یک سلاح هستهای را غنیسازی کند. همچنین حاکمان ایران که نسبت به آمریکا و نظم جهانی تحت رهبری آن بدبین و برای رسیدن به هژمونی منطقهای کاملا مصمم هستند، در آستانه رسیدن به بمب هستهای بهآسانی متوقف نخواهند شد. اما در این صورت جمهوری اسلامی به واقعیتی خواهد رسید که تمام کشورهای هستهای دیگر سرانجام به آن رسیدند که توانمندی اتمی را یک مزیت راهبردی برشمرد.
روحانیون حاکم بر ایران از زرادخانه اتمیشان به عنوان ابزاری برای تهدید و دستیابی به مطالباتی مانند خروج آمریکا از منطقه و تعیین قیمت نفت طبق اولویتهای خودشان استفاده خواهند کرد. اما در صورت برآورده نشدن مطالبات آنها، چه رخ خواهد داد؟ اگر اسرائیل و عربستان سعودی، که از پشتیبانی بیقید و شرط واشنگتن برخوردار خواهند بود، نسبت به اقدامات تحریککننده ایران واکنش نشان دهند، حاکمان تهران چه خواهند کرد؟ بعید است که ایرانیها بخواهند با استفاده از تسلیحات هستهای علیه این کشورها ریسک نابودی خودشان را بهجان بخرند. سرانجام، تسلیحاتی که قرار بود هژمونی منطقهای را برای ایران به ارمغان بیاورد، هیچ تغییر چشمگیری در قدرت ایران ایجاد نخواهد کرد.
وی میگوید آمریکا باید این پیام را به ایران بدهد که با دستیابی ایران به بمب هستهای چیزی در منطقه تغییر نخواهد کرد و آمریکا هنوز برای دفاع از متحدانش آماده است و آمریکا برای تقویت این پیام و نشان دادن جدیت آن باید شناورهای مجهز به تسلیحات هستهای را به خلیج فارس اعزام کند و حتی موشکهای دارای کلاهک هستهای را در کشورهای خلیج فارس مستقر نماید.
وی میگوید پس از هستهای شدن ایران، هدف باید ایجاد اجماعی جهانی علیه جمهوری اسلامی باشد. آمریکا و متحدانش باید تحریمهای شدید علیه رژیم اعمال کنند و با فشار بر سازمان ملل برای محکومیت رسمی ایران، این کشور را بیشتر به انزوا بکشانند. واشنگتن باید متحدان اروپاییاش را به قطع روابط دیپلماتیک با تهران متقاعد کند. این اقدامات باعث بسته شدن تمام راههای تجاری با ایران نمیشود: چین بنا به دلایلی به خرید نفت از ایران ادامه خواهد داد، اما ژاپن و کره باید واردات نفت از این کشور را متوقف کنند. آمریکا همچنین باید با سلب دسترسی ایران به نظام بانکی بینالمللی و بازگرداندن داراییهایش از خارج به داخل روابط تجاری این کشور را محدودتر کند. تاثیر این اقدامات کاهش توانمندی تهاتر ایران خواهد بود و کشوری با جمعیت ۸۵ میلیون نفری نمیتواند برای همیشه اینگونه زندگی کند. شاید جمهوری اسلامی تسلیم نشود، اما دچار فروپاشی خواهد شد.
شاید برخیها بگویند که راهبرد مشابه در کره شمالی کارایی نداشته است. در این قیاس تفاوتهای چشمگیر بین دو کشور نادیده گرفته شده است. برخلاف کره شمالی، ایران تاریخی غنی از اعتراضات و انقلابهایی را دارد که باعث سرنگونی دولتها شدهاند. سیاست و جامعه در ایران به اندازه کره شمالی کنترل شده نیست. رژیم تهران سرکوبگر است، اما به اندازه رژیم پیونگیانگ توان و امکان کنترل و بستن جامعه را ندارد. دستیابی به بمب هستهای همچنین تلاش رژیم برای رسیدن به هژمونی منطقهای را هم تضعیف خواهد کرد: تسلیحاتی که روحانیون ایران آن را راه نجات راهبردی کشور میدانند، میتواند ماشه یک رقابت هستهای در میان کشورهای همسایه، از جمله عربستان و ترکیه، را بکشد. خاورمیانه بهسرعت بیثباتتر میشود و ایران امنیت کمتری خواهد داشت.
وی همچنین به تاثیر این امر به سیاست داخلی امریکا پرداخته ومیگوید ایرانِ برخوردار از بمب هستهای روی سیاستهای داخلی آمریکا نیز تاثیر خواهد گذاشت. شکاف بین جمهوریخواهان و دموکراتها در رویارویی با تهران از بین خواهد رفت و هر دو جناح برای مقابله بیشتر علیه ایران انگیزه خواهند داشت. به این ترتیب، سنجشها و ارزیابیهای سیاسی احتمالا باعث شکلگیری اجماعی تازه برای رویارویی و تضعیف جمهوری اسلامی خواهد شد.
وی میگوید این بدان معنا نیست که تمام دموکراتها و لیبرالها ناگهان به عاملی برای تغییر رژیم در تهران تبدیل شوند. اما بهمحض هستهای شدن ایران، این باور که اقدام ملایم آمریکاییها میتواند روحانیون ایران را به میانهرویی دعوت کند، دیگر طنینانداز نخواهد شد. همچنین سیاستمداران آمریکایی وابسته به هر دو حزب باید بدانند که با دستیابی ایران به بمب هستهای دیگر امکان ترک خاورمیانه و تمرکز سیاست خارجی آمریکا روی آسیا وجود ندارد. بنا به دلایل راهبردی و سیاسی، آمریکا حتی تنها با حضوری محکم در منطقه، میتواند در برابر ایران قدرتنمایی کند.
نویسنده در پایان نتیجهگیری میکند که مهمترین قربانی بمب هستهای ایران خود رژیم مذهبی است. رژیم برای برنامه هستهایاش میلیاردها دلار هزینه کرده و از تحریمهای گسترده آسیب دیده است. زمانی که ایران سرانجام به بمب هستهای دست یابد و بداند که این تسلیحات هیچ مزیت راهبردی برایش ندارد و تنگنای اقتصادی بیشتری برایش به همراه میآورد، باید با پیامدهای ویرانگر سیاسی داخلی روبرو شود.
جمهوری اسلامی در حال حاضر هم بخش عمدهای از مشروعیتش را به دلیل انتخابات از پیش طراحی شده، عملکرد ضعیف اقتصادی، فساد گسترده و سوءمدیریت همهگیری کووید-۱۹ از دست داده است. زمانی که بمب هستهای نتواند وعدههای رژیم را در زمینه بهبود شرایط اقتصادی کشور عملی کند و در عوض بیشتر باعث از دست رفتن داراییهای کشور شود، ناگزیر اعتراضات عمومی گسترده و ویرانگر شکل خواهد گرفت.
در چند سال گذشته، تقریبا تمام طبقات اجتماعی در سراسر کشور در اعتراضات علیه رژیم مشارکت داشتهاند. وی میگوید بیتردید روحانیون تلاش خواهند کرد تا هر جنبش مردمیِ را سرکوب کنند، اما رژیم بهرغم قدرتنماییهایش اکنون در ضعیفترین جایگاه داخلی از بدو شکلگیری قرار دارد و همانطور که بمب هستهای باعث تحکیم اجماع ضدرژیم ایران در واشنگتن میشود، مخالفت داخلی با روحانیون را هم تقویت میکند.
این در حالیست که قطعا اسراییل اجازه نخواهد داد که جمهوری اسلامی به مرحلهای برسد که بتواند بمب هستهای را بر روی با کلاهک موشکهای بالستیک سوار کند. خوشبیناتهترین حدسها حداقل دو الی سه سال است و طبیعتا تا آن موقع قطعا ضربات جدی به تاسیسات برای تخریب پروژه هستهای انجام خواهد شد.