- شهیر شهیدثالث
آیا نظام ایران در حال فروپاشی است؟
محافظهکاران در ایران همواره مطرح میکنند که امدادهای غیبی الهی پشتیبان نظام است. از جمله آقای ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران، چندی پیش گفت : “یقین دارم امدادهای غیبی الهی به مدد ما خواهد آمد”. وقتی از نزدیک به وضعیت موجود در ایران نگاه کنیم ممکن است به آنان حق بدهیم، چرا که این سئوال پیش میآید که چگونه تحت شرایط موجود کشور سر پا مانده است؟ نمای کلی اوضاع در ایران به این شکل است:
آخرین آمار رسمی که مرداد ماه اعلام شد حکایت از تورم ۴۵ درصدی در ۵ ماهه اول سال ۱۴۰۰، و در مورد خوراکیها از تورم نقطهای ۵۸ درصدی میکند (مقایسه مرداد امسال با مرداد سال گذشته). به عبارت دیگر، مرداد امسال، مردم باید برای مواد خوراکی حدود ۶۰ درصد بیشتر از سال پیش هزینه میکردند. در خرداد ماه امسال رکورد ۲۶ ساله تورم شکسته شد و اینک همان رکورد خرداد هم شکسته شده است. یک شاخص تعیین کننده دیگر در زندگی مردم نرخ تورم اجارهبها است. در بهار ١۴٠٠متوسط افزایش هزینه اجارهبها برای خانوارهایی که تمدید قرارداد داشته اند، حدود ۴۰ درصد بوده است.
در سال ۱۳۹۸ سیدناصر موسوی لارگانی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری خانه ملت، با رد گزارش مرکز پژوهش های مجلس مبنی بر اینکه ۴۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر هستند، گفت: “شاخصهای مطرح برای محاسبه خط فقر، درآمدهای خانوادهها است که بر این اساس خانوارهایی که زیر ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارند زیر خط فقر هستند و با این احتساب حدود ۴۰ درصد خانوادههای ایرانی زیر خط فقر هستند، اما مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرده که خانوادههای با درآمد کمتر از ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان زیر این خط هستند [لذا] حدود ۵۵ درصد خانوارها کمتر از این رقم درآمد دارند”.
از طرف دیگر، یک بررسی آماری بیبیسی نشان میدهد که از زمان شروع همهگیری کووید-۱۹ در زمستان ۱۳۹۸ تا پایان تابستان ۱۴۰۰ ایران شاهد حدود ۲۵۷ هزار مورد “مرگومیر اضافی” بوده است. منطقا این افزایش ناگهانی تعداد مرگ و میر ناشی از همهگیری کووید-۱۹ است. اگر این فرض درست باشد در ایران ۳۰۵۹ نفر به ازای هر یک میلیون نفر بر اثر کووید-۱۹ جان خود را از دست دادهاند. از این نظر، طبق این جدول، بین ۱۵۵ کشور ، ایران جایگاه پنجم را به خود اختصاص میدهد (در جدول مذکور طبق آمار رسمی، ۱۴۴۹ نفر به ازای هر یک میلیون نفر فوت کرده اند). فراموش نکنیم که در مرداد ماه امسال دکتر علیرضا زالی فرمانده ستاد مقابله با کرونا در تهران طی اظهاراتی بیسابقه گفت: “ما آمارهای مرگ و میر را از سازمان جهانی بهداشت پنهان کردیم”.
قیمت دلار، و نرخ ارز بطور اعم، یکی از عوامل تعیین کننده قیمت کالاها در ایران است. یک نماینده مجلس عضو کمیسیون صنایع و معادن می گوید: “با رشد نرخ ارز، قیمت کالاها بدون توجه به اینکه ارزبری دارد یا ندارد، افزایش مییابد، گرانی محصولات کشاورزی و برخی از کالاهای اساسی گواه این ادعا بوده و این امر بیانگر وجود مشکل در نظام اقتصادی است”. این نرخ بطور مستقیم تحت تاثیر نوسانات درگیری ایران و آمریکا است.
در ٩٠ روز اول ریاست چمهوری روحانی و زنده شدن امید به تعامل با آمریکا، دلار از ٣۶٠٠ تومان به ٢٩٠٠ تومان کاهش یافت. امسال نرخ دلار در خرداد ماه ٢٢٠٠٠ تومان، بعد از انتخاب ابراهیم رئیسی ٢۴٠٠٠ تومان و با تثبیت دولت انقلابی فعلا مرز ٢٨٠٠٠ تومان را پشت سر گذاشته است.
به این وضعیت اضافه کنید کمبود برق و کمبود آب و آینده تاریک این ماده حیاتی را ، اعتقاد به امدادهای غیبی از جانب حکومت شاید تنها توضیح قانع کننده برای فرو نپاشیدن نظام به نظر بیاید.
اوضاع جامعه چگونه است؟
آمار رسمی انتخابات ریاست جمهوری امسال، حاکی از مشارکت ۴۸.۸ درصدی واجدین شرایط رای دادن بود. این پائینترین میزان مشارکت از ابتدای برقراری جمهوری اسلامی بوده است. مقایسه کنید این آمار را با گذشتهای نه چندان دور. در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶حدود ۷۳ درصد و در سال ۱۳۸۸ حدود ۸۵ درصد از واجدین در انتخابات شرکت کردند.
در این انتخابات داستان قابل توجهی در استان تهران اتفاق افتاد. با آنکه آقای خامنهای شرکت در انتخابات را یک تکلیف شرعی اعلام کرده بود تنها ۲۶ درصد از واجدین شرایط در رای گیری شرکت کردند. به عبارت دیگر از حدود ۱۰ میلیون واجد شرط رای دادن، حدود ۷.۵ میلیون نفر به حکم شرعی آقای خامنهای بیتوجهی کردند.
در همان انتخابات آقای محمد خاتمی، رهبر معنوی اصلاحات، هم رای داد و هم مردم را به رای دادن ترغیب کرد. طبیعی بود که وی تلویحا مردم را تشویق به رای دادن به ناصر همتی که جناح میانهرو را نمایندگی میکرد، مینمود. بهزاد نبوی رئیس جبهه اصلاحات ایران (نهاد اجماعساز اصلاحطلبان) از این هم فراتر رفت و اعلام کرد که به عبدالناصر همتی رای خواهد داد. نتیجه این تلاشها شکست فاحش همتی و جذب ۲.۴ میلیون رای از حدود ۶۰ میلیون حائزین شرایط رای دادن بود.
ترجمه این ارقام این است که بخش اعظم جامعه به هر دو جناح مطرح در صحنه سیاسی ایران پشت کرده و این نظریه که از درون صندوق رای میتوان سیستم حاکم را اصلاح کرد شدیدا زیر سئوال رفته است.
متغیر مهم دیگری که برای برآورد وضعیت فعلی ایران باید وارد محاسبه شود وضعیت رابطه حکومت ایران با آمریکا است. تصویر کلی از این قرار است:
به دلیل حاکمیت کامل جناح محافظه کار بر همه ارکان قدرت، از آنجا که این جناح در دوران حسن روحانی بلاانقطاع به توافق هستهای حمله میکرد، قبول آن توافقنامه برای آنان به یک بنبست سیاسی تبدیل شده چرا که هیچ توجیهی برای پایگاه اجتماعی خود نخواهند داشت؛ چه رسد به توافقنامه جدیدی که صدها تحریم بیشتر از برجام اولیه را در خود جای داده باشد. از ۱۵۰۰ تحریم جدیدی که دونالد ترامپ اعمال کرد، طبق گفته محمود واعظی رئیس دفتر حسن روحانی، آمریکا حاضر شده تنها ۱۰۴۰ تحریم را بردارد. در عین حال، طبق گفته سپاه، اتفاقاتی که بعد از دور سوم مذاکرات افتاده حکومت ایران را در تنگنائی قرار داده که به قطع مذاکرات منجر شده است.
حکومت ایران برای مقابله با این بنبست در نظر دارد با توسعه برنامه هستهای آمریکا را در موضع دفاعی قرار داده و وادار به عقبنشینی کند. تضمینی برای موفقیت این برنامه نیست و این احتمال هم وجود دارد که با از هم پاشیدن مذاکرات، شرایط برای ایران سختتر، فشار بر مردم بیشتر، و حتی کار به حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران و شعلهور شدن یک جنگ بکشد.
آیا سیستم در حال سقوط است؟
مجموعه موارد فوق و قرار دادن آن ها در یک قاب بزرگ، بسیاری از صاحبنظران ایرانی و خارجی و فعالان سیاسی ایران را متقاعد کرده که سیستم حکومتی ایران در حال فروپاشی است. این نگرش در شبکههای اجتماعی و به خصوص در کلاب هاوس انعکاس گستردهای دارد. آیا چنین خواهد شد؟
به سه دلیل جمهوری اسلامی ایران زیر فشار قرار خواهد گرفت اما تا آینده قابل پیش بینی فرو نخواهد پاشید.
- سرکوب: افرادی که در سیستم نظامی، انتظامی و امنیتی مشغول به خدمتند، به خصوص آنانکه که در لحظه بروز اعتراضات مسئول خاموش کردن صدای معترضین هستند، با گذشتن از سدّ فیلتر های متعدد گزینش شده اند. اعتراضات ۱۳۸۸، ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ جای شکی باقی نمیگذارد که نظام موجود برای حفظ قدرت، از برخوردهای خشونت آمیز و حتی مرگبار با معترضین تردید به خود راه نمیدهد. در کنار برخوردهای خیابانی، نظام قضائی، از زندانی کردن تا اعدام معترضین را، برای عبرت آموزی دیگر ناراضیان در دستور کار دارد. با این حال سرکوب ممکن است همیشه جوابگو نباشد. در دوران انقلاب ۵۷ بسیاری از ما شاهد این نوع برخورد نیروهای امنیتی و نظامی به خصوص در شهرهای بزرگ بودیم با این حال انقلاب تا سقوط شاه به راه خود ادامه داد. بنابراین به غیر از سرکوب کلاسیک، باید عوامل دیگری در کار باشد که سیستم را سر پا نگاه میدارد.
- فقدان آلترناتیو: شاید مهمترین عاملی که باعث می شود اعتراضات به سرعت از هم بپاشد، فقدان رهبری (چه به صورت فردی و چه به صورت یک جریان سیاسی) برای بسیج و همسو کردن معترضین است. برای جمهوری اسلامی، هیچ آلترناتیو با پایگاه وسیع مردمی که به جنبش اعتراضی مردم خط بدهد وجود ندارد. یکی از نقاط عطف و کلیدی در انقلاب ۵۷ را میتوان اعلامیه آیت الله خمینی در روز ۲۱ بهمن دانست که با غیرقانونی اعلام کردن حکومت نظامی از “تمام مردم از زن و مرد و بزرگ و کوچک” خواست که بدون توجه به اعلام حکومت نظامی “از ساعت چهار بعد از ظهر به خیابانها بریزند”. از آنجا که چنین رهبری وجود ندارد، نیروهای معترض، سرگردان و بی هدف و غیر همسو به سرعت سرکوب و از صحنه خارج میشوند.
- پایگاه سیاسی-اجتماعی نظام: هر چند که هیچ نظرسنجی دقیقی برای برآورد تعداد حامیان نظام وجود ندارد اما از انتخابات مختلف می توان حدس زد که چیزی در حدود ۱۵ تا ۱۸ میلیون (تقریبا ۲۰ درصد جمعیت) از سیستم موجود حمایت میکنند. حامیان نظام، با ترکیبی از انگیزههای مادی برای حفظ امتیازات ویژه، و انگیزههای مذهبی پشت سر سیستم قرار میگیرند. این نیروهای اجتماعی در همه بخشهای جامعه، از دولت گرفته تا مدارس تا دانشگاهها تا مراکز صنعتی و شوراهای شهر و روستا حضور دارند. در صورت بروز اعتراضات ضد نظام، به خصوص جوانان این بخش از جامعه، با بکار گیری خشونت وارد صحنه شده و به کمک نیروهای امنیتی، سپاه و نیرویهای انتظامی مخصوص، معترضین را سرکوب میکنند. اهمیت این بخش از جامعه برای حفظ قدرت در دست محافظهکاران مذهبی انکارناپذیر است.
در نهایت، حکومت ایران بلاشک تحت فشار است و وقوع حرکتهای اعتراضی بیشتر، در آینده قابل پیشبینی دور از انتظار نیست. اما تا ظهور یک آلترناتیو و رهبری قابل قبول بخش ناراضی جامعه، به نظر میرسد که سیستم موجود قدرت را در دست داشته باشد.