آرمان ملی: شکست سکوت تلخ عراقچی
روزنامه آرمانملی در صفحه اول خود ضمن چاپ عکسی از عباس عراقچی مذاکره کننده ارشد وزارت خارجه در مذاکرات برجامی با تیتر “شکست سکوت تلخ عراقچی در برابر دلواپسان” به شرح دلخوری محافل دلواپس از تیم مذاکره کننده برجامی پرداخته است و به نقل از عراقچی در پاسخ به روزنامه کیهان نوشته است:
” پس از انتشار این مطلب از سوی دلواپسان بود که سیدعباس عراقچی که هیچگاه در برابر هجمهها سخن نمیگفت، ترجیح دهد سکوت را کنار بگذارد و به سالها تخریب و هجمه دلواپسانی که روزی برجام را ننگ میدانستند، اما اکنون در مسیر توافق سر از پا نمیشناسند، پاسخ دهد.
او دیروز نوشت: «این داستان چند سالی است که توسط افراد مختلف و رسانههای گوناگون مرتبا تکرار میشود. اینجانب برای جلوگیری از ایجاد حواشی برای مسئولیت و ماموریتی که در وزارت امور خارجه به عهده داشتم همواره سکوت را ترجیح میدادم، اما اکنون که فراغبالی دارم، چند نکته را توضیح میدهم:
١- اینجانب هیچگاه در مورد تخصص کاری خود در وزارت امور خارجه ادعایی نداشتهام، اما اگر قرار است در این مورد قضاوتی صورت گیرد شایسته است که مستند آن ادعاهای یک دیپلمات کهنهکار آمریکایی، که قرار است به هر قول و فعل آنها بیاعتماد باشیم، نباشد.
٢-جای تعجب دارد که ادعای یک دیپلمات آمریکایی مورد پذیرش واقع میشود …
٣- اگر به خانم شرمن اعتماد دارید حداقل ادعای او را از کتاب خاطراتش درست و کامل نقل کنید.
۴ – اما ماجرای دقیقتر و صحیحتر در جلد پنجم کتاب «راز سر به مُهر» آمده است: “حدود بیستم تیر ۱۳۹۴ش بود. ۲۵ روز بود که در هتل کوبورگ زندانی بودیم. دو سال و نیم مذاکرات فشرده به لحظات نفسگیر پایانی رسیده بود، میزان خواب شبانه به حدود یک ساعت محدود گشته بود. صدها میلیون انسان در دنیا نظارهگر بودند و هشتاد میلیون ایرانی دلنگران و چشم انتظار…”
عراقچی در خاتمه جوابیه خود نوشته است:” ۵- و بالاخره، اگر نهایتا حرف شرمن را باور میکنید چرا از خودتان سوال نمیکنید که دیپلمات جمهوری اسلامی چه بر سر معاون وزیر امور خارجه آمریکا و مذاکرهکننده ارشد آن کشور آورد که او را به گریه انداخت؟ …”
کیهان روز چهارشنبه ۳۱ شهریور نوشته بود: “وندی شرمن، مذاکرهکننده آمریکایی در کتاب خاطراتش آورده که در بخشی از مذاکره کشورش خواستهای داشته که نمیتوانسته آن را به طرف ایرانی بقبولاند و همین، کار را مشکل کرده بود تا اینکه وندی شرمن با نشان دادن عکس نوهاش که تازه به دنیا آمده بود و ریختن چند قطره اشک باعث میشود عراقچی خواسته طرف مقابل را قبول کند.” این سطور کنایه به عراقچی است و تنها متوجه ظریف نیست.”
عراقچی در توضیح خود به تفصیل گفته است که گریه وندی شرمن بخاطر دقت نظر و ریزبینی گروه مذاکره در نگارش متنهای توافقنامهها صورت گرفته است.
ابتکار: اقتصاد در نیمه دوم سال
روزنامه ابتکار تیتر یک شماره امروز خود را با عبارت ” فراز و نشیب اقتصاد در نیمه دوم سال” تنظیم کرده است و به نقل از سیاوش غیبیپور، دکترای اقتصاد آورده است :
” … بدون شک اقتصاد هم برای تحول نیاز به زمان دارد و نمیتوان شرایط را در کوتاهمدت تغییر داد. اولین گام برای بهبود، ایجاد سرمایهگذاری است. این در حالی است که جذب و ایجاد سرمایهگذاری داخلی طی سالهای اخیر به دلیل برخی از مسائل داخلی و خارجی کاهش یافته است و از سوی دیگر انگیزهای برای جذب سرمایههای خارجی نیز ایجاد نشده است.”
ابتکار به نقل از این کارشناس اقتصادی نوشته است:
“… در نیمه دوم سال نباید انتظار داشته باشیم که جذب سرمایه آنچنان بالا باشد. اما اگر زمینههای لازم فراهم شود در سالهای بعد باید منتظر افزایش حجم سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی باشیم. … اینکه اقتصاد در شش ماهه دوم در چه مسیری قرار بگیرد به دو موضوع بستگی دارد. اولین مسئله برنامههای دولت برای مذاکرات است. مسئله دوم وعدههایی وزرای اقتصادی در خصوص ایجاد اشتغال، تولید مسکن، تولید خودرو و … است.”
شرق: کوچ به دیار اجارهنشینها
روزنامه شرق تیتر یک خود را با عنوان ” کوچ به دیار اجارهنشینها” منتشر کرده و در متن بلندی به بررسی پیشینه اصلاح طلبان از سال ۱۳۷۶ (۱۹۹۷) پرداخته است. شرق مینویسد:
” اصلاحطلبان بهنوعی هرکسی را که نظراتی خلاف قطب مخالف یعنی اصولگرایان بدهد، اصلاحطلب در نظر میگیرند و این دایره در تمام این سالها به قدری وسیع بوده است که بهسختی میتوان در بررسی آرای نیروهای اصلاحطلب یا نیروهای نزدیک به جبهه اصلاحات، تفکری واحد بیرون کشید. چنین شرایطی به وضوح حکایت از نبود مانیفستی جامع در این جریان دارد؛ به نحوی که ممکن است از عضو جامعه روحانیت مبارز تا نیروهای نهضت آزادی و مشارکتیها یا نیروهای نزدیک به دولت هاشمی همه و همه را اصلاحطلب بدانیم بدون آنکه رویهای واحد میان ایشان پیدا کنیم. …”
شرق در ادامه مینویسد
“…حالا اصلاحطلبان برای شرکت در هر انتخابات فانوس به دست میگیرند و دنبال نیرویی اصولگرا که قدری ولو در یک حوزه مانند سیاست خارجی شبیه به اصلاحطلبان باشد، میگردند تا بتوانند با او وارد انتخابات شوند؛ نمونهاش حمایت بسیاری از اصلاحطلبان از علی لاریجانی در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ است که البته ردصلاحیت لاریجانی از سوی شورای نگهبان موضوع را کنلمیکن کرد. بازبودن درهای جبهه اصلاحات، در نبود مانیفست واحد و لیدری منسجم یک پیامد منفی دیگر را هم به وجود آورده است؛ آنکه دیگر مردم با گزینههای بدلی اصلاحات به درخواست اصلاحطلبان تمکین نمیکنند و اگر روزگاری اصلاحطلبان میتوانستند موج اجتماعی ایجاد کنند، در این سالها دیگر چندان مورد توجه جامعه نیستند. به هر روی جبهه اصلاحات در مقطع کنونی باید مسیر آینده خود را روشن کند؛ اینکه قرار است باز هم هویت نامشخصی به سرمایه اجتماعیاش عرضه کند یا قرار است «اصلاحات» با «اصلاحطلبان» پیش برود؟”