بالاخره فشار جناح تندرو و مخالف برجام نتیجه داد و در نهایت علی باقریکنی ۴۴ ساله و رییس ستاد انتخاباتی سعید جلیلی در سال ۱۳۹۲ فارغالتحصیل رشته معارف اسلامی و اقتصاد از دانشگاه امام صادق که متعلق به خاندان کنی است، بهجای اقای عراقچی دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی که سرپرستی مذاکرات هستهای را برعهده داشت به معاونت سیاسی وزارت خارجه برگزیده شد. هر چند که امیر عبدااللهیان وزیر خارجه باقری نیز چندان از این امر رضایت نداشت. عموی باقری کنی، محمدرضا مهدویکنی است که دانشگاه مدیریت هاروارد را که متعلق به خاندان لاجوردی بود، مصادره کرده و آنرا به دانشگاه امام صادق تغییر نام دادند و ریاست آن را بر عهده داشت.
باقری کنی سابقه کار کمی در وزارت خارجه دارد ولی بهخاطر نوع رفتار و منشش شخصیاش که نوعی با فاصلهگیری ازافراد همراه است، چندان شخصیت مقبولی در میان دیپلماتهای وزارتخارجه به حساب نمیآید .وی در مذاکرات هستهای در فاصله سالهای ۸۷ تا ۹۲ که جلیلی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مسئولیت مذاکرات را بهعهده داشت، بهعنوان معاون و با توجه به نزدیکی خانوادگیاش به بیت رهبری از طریق ازدواج برادرش با دختر رهبر جمهوری اسلامی عملا نماینده نهاد در مذاکرات هم محسوب میشد و در تمامی مذاکرات جلیلی حضور داشت. مخالفت باقری با برجام شهره است و در عین حال تحلیلهای او از مناسبات بینالمللی و ظرفیتهای جمهوری اسلامی دایما با اشتباه محاسباتی همراه است. تصور او و همفکرانش این است که غرب به این مذاکرات نیاز دارد و همین دلیل ناکامی تیم مذاکرات قبلی در انجام توافق با غرب است.
شعارهای این جناح بر این توهم استوار است که ایران هم میتواند غنیسازی محدود داشته باشد و هم میتواند همه تحریمها را رفع کند و هم آمریکا باید تعهد معتبر برای عدم خروج از برجام را بدهد. این توهمات در سری پیشین، جمهوری اسلامی ایران را به ورطه تحریمهای سازمان ملل کشاند و معلوم نیست که این بار نیز چنین سیاستی را دنبال خواهند کرد. رهبر جمهوری اسلامی هنوز ابعاد هزینههای چنین توهمی را درست محاسبه نکرده است.
بههرحال باقری فردی است که گوش به فرمان دستورهایی دارد که از بالا به او ابلاغ میکنند. او هیچگاه ارزیابی درستی از تبعات ادامه سیاست غنیسازی نداشته است و اکنون با توجه به وعدههای رییسی یرای انجام گشایش و رفاه اقتصادی باید دید که او ظهوری تازه خواهد داشت یا سعی میکند نقش منعطفتری برای انجام توافق به خود بگیرد؟ یا همچنان راه گذشته را دنبال خواهد کرد که میتواند تبعات فاجعهباری از جنبه سیاسی اقتصادی و امنیتی برای ایران بههمراه داشته باشد. هرچند با جاهطلبی که در شخصیتاش وجود دارد، برای بالا رفتن نردبان قدرت راهی جز ایفای نقش متعادل ندارد، چون تخریب سیاست خارجی امکانات انتخاباتی او را سلب میکند و فقط باید به سمتهای انتصابی دل خوش کند.