این توصیفی است که ژنرال دیوید پترایس از نحوه تعامل ایالات متحده آمریکا با نیروهای دولتی افغانستان بهکار برده است. پترائوس تا سال ۲۰۱۰ فرماندهی نیروهای ائتلاف بین المللی در افغانستان را بر عهده داشت. او میافزاید “تیم آقای بایدن ریسک ناشی از یک عقب نشینی نرم را در محاسبات خود لحاظ نکرده بود.” عقب نشینی که در اوج یک درگیری شدید، هزاران پیمانکار کلیدی را از نیروهای هوایی افغانستان بیرون کشید و عملیات جمع آوری اطلاعات، پرواز پهپادهای تجسسی و حمایت نزدیک هوایی را متوقف کرد.
نتیجه آن شد که به تعبیر این ژنرال بازنشسته، “نیروهای افغان مستقر در میدان برای چند روزی جنگیدند، بعد دریافتند که از نیروهای کمکی خبری نیست و ضربه روانی ناشی از آن ویرانگر بود.”
در پاسخ به این انتقادها، مقامات دولت آقای بایدن به برتری عددی عظیم نیروهای دولتی به نیروهای طالبان اشاره میکنند، اینکه ارتش افغانستان بیش از۳۰۰ هزار نیرو در برابر حدود ۷۵ هزار پیکارجوی طالبان در اختیار داشت.
برای درک بهتر زنجیره وقایعی که به سقوط کابل در ۱۵ اوت ۲۰۲۱ منجر شد، لازم است که موازنه امنیتی دو دهه اخیر را مروری اجمالی کنیم.
در سالهای اولیه پس از سقوط طالبان، زمانی که این پیکارجویان در سراسر کشور در حال فرار بودند، پنتاگون تحت وزارت دونالد رامسفلد عمدتاً به دلیل اشغال عراق و سوق یافتن منابع و توجهات به آن میدان، رغبتی به تخصیص بودجه لازم برای ایجاد یک نیروی نظامی تاثیرگذار افغانستانی نداشت.
بعد و هنگامی که پیکارجویان طالب موفق به تجدید سازمان شدند و حملاتی را به نیروهای ائتلاف آغاز کردند، آمریکا و متحدانش تلاشی را برای تشکیل سریع نیروهای امنیت ملی افغان آغاز کردند که از ارتش، پلیس و گروههای شبه نظامی تشکیل میشد و استعداد جمعی نیروهایش در اوج خود به ۳۵۰ هزار نفر هم رسید.
این نیروهای تازه آموزش دیده پلیس به ولایات اعزام شدند و عملاً بهحال خود رها شدند، بهنحوی که بسیاری از آنها به سوءاستفاده از تسلیحات و موقعیت خود به باجگیری از مردم محلی پرداختند. ارتش نیز از فساد مبرا نبود و افسران ارشد بودجههای ساختگی را برای هزینه دهها هزار شبه سرباز – سربازانی که فقط اسامیشان ثبت میشد اما وجود خارجی نداشتند – دریافت و اختلاس کردند.
ولی نصر، استاد روابط بینالملل و مطالعات خاورمیانه در دانشگاه جانزهاپکینز سهمی از تقصیر را متوجه اشرف غنی، رئیس جمهور معزول افغانستان میکند. روزنامه انگلیسی گاردین به نقل از نصر مینویسد: “او (اشرف غنی) از روز نخست در ایجاد اتفاق نظر در کابل برای خلق یک مقاومت جدی با طالبان شکست خورد.” نصر که از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ میلادی مشاور ویژه ریچارد هالبروک، سفیر آمریکا در افغانستان بود، میافزاید: “یک بخش مهم مشکل این است که هیچ نوع رهبری وجود ندارد که به جنگسالاران محلی برای مقاومت در مقابل طالبان انگیزهای بدهد. در نتیجه هر قدر آنها پیروزی طالبان را غیر قابل اجتناب دیدند، پیروزی طالبان غیر قابل اجتنابتر شد، چون آنها هر کدام بهنحوی با طالبها معامله کردند.”
روز جمعه ۱۳ اوت ۲۰۲۱، تنها دو روز قبل از سقوط کابل به دست طالبان، جان کربی، سخنگوی مطبوعاتی پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا گفت: “آنها (نیروهای دولتی افغانستان) یک نیروی هوایی کارآمد دارند، چیزی که طالبان ندارند. آنها به تجهزات مدرن مسلح هستند، و مزایای آموزشهایی که ما ۲۰ سال است در اختیار آنها گذاشتهایم. اکنون زمان آن است که از این مزیتها بهره بگیرند.”
اما هنگامی که کربی فهرست مزیتهای ارتش افغانستان را مرور میکرد، جملگی آنها اثر خود را از دست داده بودند.
روزنامه نیویورک تایمز به نقل از ریچارد فونتین، رئیس اجرایی اندیشکده مرکز امنیت جدید آمریکا مینویسد، در نهایت، اتکای متقابلی که برای دو دهه بین ایالات متحده آمریکا و دولت برکشیده و مورد حمایت واشنگتن در افغانستان وجود داشت، از هم پاشید.
آقای فونتین میافزاید، “آنهایی که برتری نظامی دولت افغانستان را، به لحاظ استعداد نیرو، آموزش، تجهیزات و نیروی هوایی برجسته میکنند، یک نکته مهمتر را در نظر نمیگیرند، همه چیز به وجود اراده لازم برای جنگیدن برای دولت افغانستان بستگی داشت، و این اراده نیز بر حضور و حمایت ایالات متحده آمریکا متکی بود. ما از افغانها میخواستیم که اراده سیاسی نشان دهند اما اراده سیاسی آنها به اراده سیاسی ما بستگی داشت و ما هم ارادهمان را از دست دادهایم.”
هرچند برخی رسانه های جریان اصلی مثل سیانان و یا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، هر کدام به دلیلی عملاً پوشش تحولات نگران کننده افغانستان را از تیترهای اصلی خود حذف کرده اند، تبعات تاریک چیرهگی دوباره طالبان بر افغانستان به مرزهای آن کشور محدود نخواهد شد. افغانستان در حالی وارد یک بحران امنیتی جدید میشود که همزمان با بحران همه گیری ویروس کرونا ( کووید ۱۹)، کمبود مواد غذایی و قطع خدمات اولیه در شهرها و روستاهایش دست به گریبان است. اگر مجموع این بحرانها موج عظیمی از پناهجویان افغان را از مسیر ایران و کشورهای همسایه دیگر راهی اروپا کند، تبعات سیاسی آن کل غرب را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
محمد منظرپور، مدیر عامل شرکت رسانهای پرسیس مدیا در آمریکاست.